📚 بُرِش ِ سوم کتاب سردار جنگل

لِیدیز اَند جنتلمِن😌
این شما و این بُرِش سوم از کتاب سردار جنگل به قلم ابراهیم فخرایی😇
__________________

جنگلی ها، هدف مشترک خودشونو با این بیت شعر عنوان کرده بودند ؛
مورچگان را چو بُوَد اتفاق // شیرِ ژیان را بِدَرانند پوست🤝

اندیشه جنگلی ها توو این یک بیت شعر خلاصه میشد؛
تَرک جان و تَرک مال و تَرک سر // در طریق عشق، اول-منزل است🤝

همّت، شجاعت و جانبازی از صفات بارزشان بود😻

حالا این وسط، یک قُرُمساق بود به اسم رضا افشار😾که رئیس اداره داراییِ گیلان بود! این دهن سرویس، بین جنگلی ها تفرقه ایجاد می‌کرد. مثلا به حاج احمد کَسمایی پول میداد، بعد لاژی بازی در می آوُرد میرفت میذاشت کَفِ دست میرزا کوچیک خان و راپورت میداد!😾

جنگلی ها یکسری خصوصیت خاص داشتند. به این‌ صورت که؛ تا وقتی اَجنبی ها رو از گیلان بیرون نندازند، نه از جنگل خارج میشدن، نه ریش و موهای سرشونو اصلاح می‌کردند. خلاصه پشم و پیلی داشتند اییین هوا😆عین من، موهای سرشون شده بود عینَهو خَر-پُشته🤣
دیدگاه ها (۵)

کآفی_تآیم😏 پشت میز کارم😋 مدیر کشیکم امشب🆘️

عَی خِدآآآ🤣🤣🤣

خلاصه دیگع😼😹

موزیک لَکی تایم😻❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط